رفتی تو و زینبت ز غم می سوزد
آتش ز نوایش به دلم افروزد
این خانه عزاخانه شود بار دگر
هر گاه نگاه خود به در می دوزد
شهادت حضرت فاطمه(س) تسلیت باد
.
.
آه زهرا تا ابد جاری بود
دست مولا تشنه یاری بود
چون علی شد بی کس و بی هم نفس
گفت یا زینب به فریادم برس
ایام فاطمیه تسلیت باد
خانم موسوی یکی از پرستاران دوران دفاع مقدس، از میان همه ی تصویر های آن روزها یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت میکند:
امام خامنه ای:
من میگویم چادر، هم بهترین نوع حجاب است و هم یک نشانه ملی ماست که هیچ منافاتی با هیچ نوع تحرکی از زن ندارد. اگر واقعا کار اجتماعی وکار سیاسی و کار فکری به معنای تحرک باشد، لباس رسمی زن میتواند چادر باشد که بهترین نوع حجاب است. البته میتوان محجبه بود ولی چادر نداشت منتها همینجا هم باید آن مرز را پیدا کرد.
عدهای از چادر فرار میکنند به خاطر اینکه هجوم تبلیغاتی غرب دامن گیرشان نشود. اما از چادر فرار میکنند به آن حجاب واقعی بدون چادر هم رو نمیآورندچون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار میدهد.
تصور نکنید اگر مافرضاً چادر را کنار گذاشتیم آن مقنعه کذایی را.. درست کردیم دست از سر ما بر میدارند، آنها به این چیزهای قانع نیستند بلکه میخواهند همان فرهنگ منحوس خودشان را در اینجا مثل زمان شاه که زن اصلاً حجاب و پوشش نداشت عمل شود.
رضاخان این مرد قلدر نادان بیسواد آمد و خود را در اختیار دشمن قرار داد. یکباره لباس این کشور را عوض کرد، بسیاری از سنتهای مردم را تغییر داد، دین را ممنوع کرد…
شما ببنید در وضع امروز چقدر رسواست که یک پادشاهی یکباره لباس ملی یک کشور را عوض کند شما به اقصی نقاط دنیا مثل هند سفر کنید. ملتها لباس ملی خودشان را دارند وبه آن افتخار میکننند و از آن احساس سرشکستگی هم نمیکنند ولی آنها آمدند یکباره لباس ملی این ملت را ممنوع کردند. چرا با این لباس نمیشود عالم شد! و حال این که بزرگترین دانشمندان ایرانی که آثار آنها هنوز در اروپا تدریس میشود با همین فرهنگ، لباس و در همین محیط پرورش یافتند. مگر لباس چه تاثیری دارد؟
این چه حرف و منطق مسخرهای است که مطرح کردند؟ آنها لباس یک ملت را عوض کردند؟ چادر را از سرزنها برداشتند و گفتند با چادر غیرممکن است که زنی عالم و دانشمند بشود و در فعالیت اجتماعی شرکت بکند! سوال من این است که با برداشتن چادر در کشور ما زنها تا چه اندازه در فعالیتهای اجتماعی شرکت کردند؟ مگر در دوران رضاخان و پسرش فرصتی داده شد تا زنهای ما در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند.
زنهای ایرانی زمانی وارد فعالیت اجتماعی شدند و کشور را با دستهای توانای خود متحول کردند و مردهای این کشور را به دنبال خود به میدان مبارزه کشیدند که چادر سرشان کردند
http://newsee.ir
مردان در صحنه نبرد جنگیدند به شهادت رسیدند و زنان پیام ایشان را شهر به شهر ابلاغ کردند و به اسیری رفتند.نمیتوان بدون تعمق این جمله را بر زبان جاری ساخت بی آنکه مفهوم عمیقاش را دریافت. وقتی مطرح میشود که «کربلا میمرد اگر زینب نبود» در این کلام رازی نهفته است که نیاز به شناخت مکتب عظیم عاشورا دارد.
یکی از جریانهای مؤثر در پیشرفت نهضت عاشورا حضور قوی و مؤثر زنان بود که به گونهای قلم بطلان بر کجاندیشیهای جامعه آن روزگار درباره زنانکشیده شد. در کربلا هر آنچه که مورد تقاضای یک زن است دیده میشود.
1-حق انتخاب 2- آزادی بیان و عقیده 3- آزادی عمل 4- حضور (آنچنان که خود میخواهند)
در کربلا زن و مقامش رنگ و بویی از ضعف و پژمردگی ندارد. زن ناآگاه در صحنه کربلا حضور ندارد، میداند کجاست و چه میخواهد و به کجا میرود، هر زنی که در آن صحنه حاضر است در معنی حقیقی کلام زن است مصمم و آگاه و صاحب آگاهی متفاوتی نسبت به سایر زنان جامانده از مکتب عاشورا است.
زن صرفاً موجودی نیست که به واسطه ضعف متکی بر مرد باشد بلکه با تفکرات خویش میتواند در مقام یک شریک زندگی، همسرش را از تردیدهای زندگی برهاند.
همسر زهیر بن قین نمونهای عالی است از یک زن که با کلام بهموقع خویش همسرش را به جانب امام حسین(ع)رهسپار نمود. آنگاه که زهیر مردد بود که در جواب فرستاده امام که او را به حضور میطلبید چه بگوید. همسرش دختر عمرو با ناراحتی به او گفت «سبحان الله! پسر پیغمبر تو را به حضور میطلبد و تو نمیروی؟«!...
همسر زهیر با درایت خویش و با اصرار در مجاب نمودن شوی خویش او را به حضور امام روانه ساخت.
در کربلا تابلوی دیگری نیز وجود دارد و آن تأثیر تربیت زنان بر مردان است که در روز عاشورا تربیت شدگان در دامان مادرانی آگاه، پاسدار آنچه که آموخته بودند شدند و این امر بیانگر جامعهساز بودن زنان است.
مادر وهب بن جناح دانشآموخته مکتب اسلام فرزندش را در چنین مکتبی پرورش داد. روز عاشورا وهب به میدان رزم رفت و پس از نبردی مردانه به سوی مادر آمد و از او پرسید «آیا از من راضی نشدی؟«
و مادر وهب در پاسخ گفت: از تو راضی و خشنود نمیشوم مگر آنکه در یاری حسین(ع) کشته شوی.
حمیدبن مسلم از راویان کربلا میگوید:
"در غارت خیمهها میدیدم زنان و دختران حسین در ندادن روپوشهای خود سخت پافشاری میکردند و نمیگذاشتند بهسادگی چادر و معجرشان را از سربربایند...» چنان این امر بر ایشان مهم است که در اولین فرصت از عمروبنسعد هیچ خواسته دیگری ندارند جز بازگرداندن چادر و روپوشهای به غارترفتهشان.
حفظ حجاب به عنوان یک ارزش اسلامی،زنان عاشورا را مأمور کرد تا رسالت خویش را در دفاع از حریم خویش به پایان برند.
(منابع:کتاب منتهي الامال- لهوف -کتاب امام حسين(ع) و ايران)
به نام خدائی که حضرت زهرا (س) را آفرید تا
مقام والای زن را به جهانیان نشان دهد.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
حجاب سنگریست آغشته به خون من که اگر آن را حفظ نکنید به خون من خیانت کرده اید.
شهید احمد پناهی درچه
به خدا قسم اگر می دانستم با هربار که خونم ریخته می شود ، بی حجابی آغوش حجاب را دربر می گیرد ، حاضر بودم هزاران هزار بار کشته شوم.
شهید یعقوب ابراهیم نژاد
ای خواهران ، جهاد شما حجاب شماست و اثری که حجاب شما می تواند بر روی مردم بگذارد ، خون ما نمی تواند بگذارد .
شهید محمد رضا شیخی
يكى از امتيازات انسان، در مقايسه با موجودات ديگر، تهيه پوشش مناسب براى اندام خويش است. بر اين اساس، لباس پوشيدن يكى از شؤون و ويژگى هاى انسان است. لباس، افزون بر حفظ انسان از سرما و گرما و برف و باران و يارى دادن وى در حفظ عفت و شرم، در آراستگى و زيبايى آدمى نيز نقشى مهم ايفا مى كند و مى توان آن را نشان دهنده گرايش اعتقادى فرد و تعلق وى به فرهنگى خاص دانست. قرآن كريم ضمن نعمت و هديه خداوند خواندن لباس به كاركردهاى مختلف آن اشاره مى كند و مى فرمايد: «اى فرزندان آدم، براى شما لباسى فرو فرستاديم كه اندام شما را مى پوشاند و مايه زينت شما است و لباس تقوا بهتر است. اين از آيات خداوند است. باشد كه متذكر شده پند گيريد.» (1)
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمیتوان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
به نقل شیخ مفید: پس از کشته شدن امام حسین علیهالسلام وقتی گذر عمر سعد نزد زنان و دختران امام شهدا افتاد، زنان بر سر او فریاد زدند و گریستند و از او خواستند که آنچه را از آنان غارت شده به آنان باز گردانند، تا به وسیله آنان خود را بپوشانند.
قرآن كريم مي فرمايد:« اي پيامبر به همسران ودخترانت وزنان مؤمنان بگوجلبابها (روسريهاي بلند، چادر) خود را برخويش فروافكنده تا شناخته نشوند و مورد آزار قرارنگيرند. خداوند همواره بخشنده و پر رحمت است.»
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 26 صفحه بعد